- گل کشی
- حمل و نقل گل و خاک: کپه گل کشی
معنی گل کشی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عمل و حالت بلاکش
خشکاندن آب زمین
گرفتن پول از حساب شخصی بوسیله چک چک نویسی
پگمالی خط کشیدن روی کاغذ بوسیله خط کش
از اقسام گل محمدی با گل های پرپر
نوعی کلم با گل هایی به شکل تودۀ سفید اسفنجی و سفت
لگد کردن گل ها، سیر و گشت در اول بهار در میان گلزار، گلگشت
عمل غله کشیدن حمل غله از جایی به جایی
عمل و شغل گاو کش
عمل گرو کشیدن
عمل گلاب کشیدن
برنگ گل به
لگد مالی گلها، سیر در میان گلزار در اول بهار: خدایگان جمال و خلاصه خوبی بباغ عقل درآمد برسم گل کوبی. (مولوی)
عمل و شغل گل کار. عمل و شغل گل کار کاشتن و عمل آوردن و تربیت گلهای مختلف زینتی در باغ و باغچه و گلدان، گل و بوته که روی پارچه دیوار و مانند آن ایجاد کنند نقش و نگار
آنکه با گل بنایی سازد گلگر طیان: چو مرگم رسد ساقیا، روز ابر بده خشت خم را بگلکار قبر. (ملاطغرا)، بنا، سفالگر کوزه ساز. آنکه گل در باغها و باغچه ها کارد: کامران میرزا نایب السلطنه. . را گلکاریست اروپی نژاد
نقش گل را بر پارچه انداختن
عمل گوهرکش حمل گوهر
حمل لعل
مرده کشی
سیر و گشت در اول بهار در گلزار
عمل یا فرایند کاشتن و پرورش گل، جایی که در آن گل کاشته اند
معجونی از گلبرگ های گل سرخ و شکر یا قند که در قدیم به عنوان مسهل به کار می رفت، گل قند، برای مثال صدهزاران جان تلخی کش نگر / همچو گل آغشته اندر گل شکر (مولوی - ۱۳۱) ، گر گل شکر خوری به تکلّف زیان کند / ور نان خشک دیر خوری گل شکر بود (سعدی - ۱۱۱)
خط کشیدن
خشکاندن آب باتلاق، عمل خشکاندن باتلاق به وسیلۀ کندن گودال ها یا نهرهای کوچک و بردن آب های زائد به گودال ها و زمین های پست
گل سرخ، گلی معطر با گلبرگ های سرخ و ساقه های ضخیم و برگ های بیضی که انواع مختلف دارد، آتشی، سوری، بوی رنگ، گل سوری، لکا، چچک، رز، ورد
بیل پهن با دستۀ چوبی که ریسمانی به آن می بندند و یک نفر دسته را می گیرد و یک نفر سر ریسمان را و با آن زمین شیار کرده را پل کشی می کنند، گراز، بنکن، بنگن، فه، کتر
گل تاج خروس
به آرش شیر خوراکی راه شیری کهکشان